چرا در بعضی روابط، همیشه یکی از طرفین تلاش میکند؟
در بسیاری از روابط، چه عاشقانه، چه دوستانه و چه خانوادگی، یک پویایی ناخوشایند وجود دارد: یک نفر همیشه در حال تلاش برای حفظ و پیشبرد رابطه است، در حالی که دیگری کمتر فعال است یا حتی منفعلانه عمل میکند. این عدم تعادل میتواند بسیار فرساینده و آسیبزا باشد.
دلایل متعددی میتوانند باعث شوند که این الگو در یک رابطه شکل بگیرد. شناخت این دلایل، اولین قدم برای تغییر این پویایی ناسالم است.
- 💥
عدم تطابق در سبکهای دلبستگی:
افرادی که سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی یا مضطرب) دارند، ممکن است رفتارهایی از خود نشان دهند که منجر به عدم تعادل در تلاش شود. - 💥
نیازهای برآورده نشده:
اگر یکی از طرفین احساس کند نیازهایش در رابطه برآورده نمیشود، ممکن است تلاش بیشتری برای جلب توجه و محبت نشان دهد. - 💥
ترس از طرد شدن:
ترس از دست دادن رابطه میتواند باعث شود یک نفر بیش از حد تلاش کند تا طرف مقابل را راضی نگه دارد. - 💥
احساس گناه:
گاهی اوقات، فردی که احساس گناه میکند (مثلاً به دلیل یک اشتباه گذشته)، برای جبران، تلاش بیشتری میکند. - 💥
سطح تعهد متفاوت:
اگر یکی از طرفین تعهد کمتری به رابطه داشته باشد، به احتمال زیاد تلاش کمتری نیز خواهد کرد. - 💥
مشکلات ارتباطی:
عدم توانایی در بیان نیازها و احساسات به طور موثر، میتواند منجر به تلاشهای بیهدف و غیرسازنده شود. - 💥
عدم وجود مرزهای سالم:
وقتی مرزهای مشخصی در رابطه وجود نداشته باشد، یک نفر ممکن است مسئولیت بیش از حد را به دوش بکشد. - 💥
تفاوت در شخصیت:
افراد با شخصیتهای متفاوت، ممکن است سطوح مختلفی از تلاش را در رابطه نشان دهند. - 💥
تجارب گذشته:
الگوهای رفتاری که از روابط قبلی آموخته شدهاند، میتوانند در روابط جدید نیز تکرار شوند. - 💥
فشار اجتماعی:
گاهی اوقات، فشار اجتماعی یا خانوادگی برای حفظ یک رابطه، میتواند باعث شود یک نفر تلاش بیشتری کند، حتی اگر رابطه سالم نباشد. - 💥
عدم خودآگاهی:
فقدان خودآگاهی نسبت به نیازها و خواستههای خود، میتواند منجر به تلاشهای نادرست و نامناسب شود. - 💥
فقدان اعتماد به نفس:
فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد، ممکن است برای اثبات ارزش خود، بیش از حد تلاش کند. - 💥
نقش قربانی:
برخی افراد ناخودآگاه نقش قربانی را در رابطه بازی میکنند و با تلاش بیش از حد، سعی در جلب ترحم و توجه دارند. - 💥
سوء استفاده عاطفی:
در روابط سوء استفادهآمیز، فرد سوء استفادهگر معمولاً تلاش کمی برای رابطه میکند و قربانی را مجبور به تلاش بیش از حد مینماید. - 💥
عدم مسئولیت پذیری طرف مقابل:
وقتی یک نفر مسئولیت کمتری در رابطه میپذیرد، بار بیشتری بر دوش طرف مقابل میافتد. - 💥
مشکلات مربوط به سلامت روان:
افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات سلامت روان میتوانند بر توانایی و تمایل فرد برای تلاش در یک رابطه تأثیر بگذارند. - 💥
انتظارات غیر واقعی:
انتظارات غیر واقعی از رابطه و طرف مقابل، میتواند منجر به ناامیدی و تلاشهای بینتیجه شود. - 💥
وابستگی عاطفی ناسالم:
فردی که به طور ناسالم به طرف مقابل وابسته است، ممکن است برای جلوگیری از طرد شدن، بیش از حد تلاش کند. - 💥
مسائل حل نشده گذشته:
زخمهای عاطفی و مسائل حل نشده گذشته، میتوانند بر نحوه تعامل افراد در روابط جدید تأثیر بگذارند.
باید توجه داشته باشیم که این موارد تنها برخی از دلایل احتمالی هستند و هر رابطه منحصر به فرد است. درک این دلایل، میتواند به افراد کمک کند تا با آگاهی بیشتری به روابط خود نگاه کنند و برای ایجاد تعادل و صمیمیت بیشتر تلاش کنند. شناخت این الگو و صحبت کردن با صداقت با طرف مقابل، اولین قدم برای تغییر پویایی ناسالم رابطه است. مشاوره با یک متخصص، میتواند راهکارهای موثری برای بهبود ارتباط و ایجاد تعادل در تلاشها ارائه دهد.
1. عدم تعادل در نیازهای عاطفی
یکی از طرفین ممکن است نیازهای عاطفی بیشتری نسبت به دیگری داشته باشد. این نیازها میتواند شامل نیاز به تایید، توجه، محبت و یا حمایت باشد. وقتی این نیازها برآورده نمیشوند، فرد احساس ناامنی میکند و برای جبران این کمبود، تلاش بیشتری میکند. این تلاش مضاعف میتواند به صورت برقراری ارتباط مداوم، برنامه ریزی قرارها و یا ابراز محبت افراطی نمایان شود. در مقابل، طرف مقابل ممکن است احساس خفگی کند و از این حجم از توجه و تلاش، دوری کند. این عدم تعادل در نیازهای عاطفی، به تدریج منجر به خستگی و دلسردی فرد تلاشگر میشود. شناخت و درک متقابل از نیازهای عاطفی یکدیگر، گام مهمی در حل این مشکل است. صحبت با صداقت و تلاش برای برآورده کردن نیازهای طرف مقابل، میتواند به ایجاد تعادل در رابطه کمک کند.
2. ترس از دست دادن رابطه
ترس از دست دادن طرف مقابل، یکی از دلایل اصلی تلاش یکطرفه در یک رابطه است. این ترس میتواند ناشی از تجربیات گذشته، عدم اعتماد به نفس و یا وابستگی شدید به فرد مقابل باشد. فردی که میترسد رابطه را از دست بدهد، تلاش میکند تا با انجام هر کاری، رضایت طرف مقابل را جلب کند. این تلاش میتواند شامل چشمپوشی از نیازهای خود، سازشهای پی در پی و یا تحمل رفتارهای نامناسب باشد. متاسفانه، این نوع تلاش اغلب نتیجه معکوس دارد و باعث میشود طرف مقابل، ارزش فرد تلاشگر را کمتر بداند. برای غلبه بر این ترس، لازم است روی عزت نفس و استقلال فردی کار کنید.
3. الگوهای ارتباطی ناسالم
در بعضی از روابط، الگوهای ارتباطی ناسالم شکل میگیرند که باعث میشوند یکی از طرفین به طور مداوم تلاش کند.یکی از این الگوها، الگوی “نجاتدهنده” و “نیازمند” است.در این الگو، یک فرد نقش نجاتدهنده را بازی میکند و تلاش میکند تا مشکلات طرف مقابل را حل کند و از او مراقبت کند.فرد دیگر نیز نقش نیازمند را بازی میکند و به طور مداوم به کمک و حمایت فرد نجاتدهنده وابسته است.این الگو باعث میشود فرد نجاتدهنده به طور مداوم در حال تلاش باشد و فرد نیازمند، مسئولیت کمتری را در رابطه بر عهده بگیرد.
برای تغییر این الگو، لازم است هر دو طرف مسئولیت رفتار خود را بر عهده بگیرند و تلاش کنند تا نقشهای سالمتری را در رابطه ایفا کنند.
در ضمن، مشاوره با یک متخصص میتواند به شناسایی و تغییر الگوهای ارتباطی ناسالم کمک کند.
4. عدم مهارتهای ارتباطی کافی
گاهی اوقات، عدم مهارتهای ارتباطی کافی باعث میشود که یکی از طرفین نتواند به درستی نیازها و احساسات خود را بیان کند. این ناتوانی در برقراری ارتباط موثر، میتواند منجر به سوء تفاهم و احساس ناامنی در رابطه شود. فردی که نمیتواند به درستی ارتباط برقرار کند، ممکن است برای جلب توجه و تایید طرف مقابل، تلاش بیشتری کند. این تلاش میتواند شامل خرید هدایای زیاد، انجام کارهای غیرضروری و یا ابراز محبت اغراقآمیز باشد. برای بهبود مهارتهای ارتباطی، میتوانید در کلاسهای آموزشی شرکت کنید و یا از کتابها و مقالات مرتبط استفاده کنید. در ضمن، تمرین کردن و دریافت بازخورد از طرف مقابل، میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
5. انتظارات غیرواقعی از رابطه
انتظارات غیرواقعی از رابطه، میتواند یکی از دلایل اصلی ناامیدی و تلاش یکطرفه در رابطه باشد. وقتی انتظارات شما با واقعیت رابطه مطابقت نداشته باشد، احساس میکنید که رابطه نیاز به تلاش بیشتری دارد. مثلا اگر انتظار داشته باشید که طرف مقابل همیشه شما را خوشحال کند و یا تمام نیازهای شما را برآورده کند، ممکن است ناامید شوید و احساس کنید که باید تلاش بیشتری کنید تا این اتفاق بیفتد. برای داشتن انتظارات واقعبینانه، لازم است رابطه را همانطور که هست بپذیرید و از طرف مقابل انتظار نداشته باشید که کامل باشد. با داشتن انتظارات واقعبینانه، میتوانید از ناامیدی و تلاش یکطرفه در رابطه جلوگیری کنید.
6. عدم قدردانی از تلاشها
وقتی تلاشهای یکی از طرفین در رابطه مورد قدردانی قرار نمیگیرد، فرد احساس میکند که تلاشهایش بیفایده است. این عدم قدردانی میتواند به مرور زمان منجر به دلسردی و کاهش انگیزه برای تلاش بیشتر شود. مثلا اگر شما به طور مداوم برای شاد کردن طرف مقابل تلاش میکنید، اما او هیچگاه از تلاشهای شما قدردانی نمیکند، ممکن است احساس کنید که تلاشهایتان بیارزش است.
برای جلوگیری از این اتفاق، باید به طور مرتب از تلاشهای طرف مقابل قدردانی کنید و به او نشان دهید که زحماتش را میبینید. قدردانی میتواند به صورت زبانی، با انجام یک کار محبتآمیز و یا با یک هدیه کوچک انجام شود. یک تشکر ساده میتواند تاثیر بزرگی داشته باشد.
7. مشکلات حل نشده گذشته
مشکلات حل نشده گذشته میتوانند سایهای بر رابطه حال حاضر بیاندازند و باعث ایجاد تنش و ناامنی شوند. وقتی یک مشکل به طور کامل حل نمیشود، میتواند به مرور زمان بزرگتر شود و بر روی سایر جنبههای رابطه تاثیر بگذارد. مثلا اگر شما و طرف مقابل در گذشته یک درگیری جدی داشتهاید که هنوز به طور کامل حل نشده است، ممکن است این درگیری به طور ناخودآگاه بر روی رفتار شما در رابطه حال حاضر تاثیر بگذارد. برای حل این مشکلات، لازم است با طرف مقابل به طور با صداقت و باز صحبت کنید و تلاش کنید تا به یک راه حل مشترک برسید. در صورت لزوم، میتوانید از کمک یک متخصص برای حل این مشکلات استفاده کنید. نادیده گرفتن مشکلات فقط آنها را بزرگتر می کند.
8. وابستگی ناسالم
وابستگی ناسالم به طرف مقابل میتواند باعث شود که فرد برای حفظ رابطه، تلاش بیش از حدی انجام دهد. در یک رابطه سالم، هر دو طرف باید استقلال خود را حفظ کنند و به یکدیگر وابسته نباشند. وقتی یک فرد به طرف مقابل وابسته میشود، ممکن است برای جلب رضایت او، دست به هر کاری بزند. این تلاش میتواند شامل چشمپوشی از نیازهای خود، سازشهای پی در پی و یا تحمل رفتارهای نامناسب باشد. برای رهایی از وابستگی ناسالم، لازم است روی عزت نفس و استقلال فردی کار کنید. استقلال فردی به سلامت رابطه کمک می کند.
9. کمالگرایی
کمالگرایی در رابطه میتواند منجر به تلاش بیوقفه و نارضایتی دائمی شود. فرد کمالگرا همواره در تلاش است تا رابطه را به بهترین شکل ممکن درآورد و از هرگونه نقص و اشتباه جلوگیری کند. این تلاش بیوقفه میتواند باعث خستگی و فرسودگی فرد شود و همچنین فشار زیادی را بر روی طرف مقابل وارد کند. برای رهایی از کمالگرایی، لازم است بپذیرید که هیچ رابطهای کامل نیست و هر رابطهای دارای نقصها و چالشهای خود است. در ضمن، باید به خودتان اجازه دهید که اشتباه کنید و از اشتباهات خود درس بگیرید. به جای تلاش برای رسیدن به کمال، بر روی بهبود و تقویت رابطه تمرکز کنید.
10. عزت نفس پایین
عزت نفس پایین میتواند باعث شود که فرد احساس کند لایق عشق و احترام نیست و برای جلب توجه و تایید طرف مقابل، تلاش بیشتری کند. فردی که عزت نفس پایینی دارد، ممکن است به طور مداوم از خود انتقاد کند و خود را با دیگران مقایسه کند. این احساسات منفی میتواند باعث شود که فرد برای جلب رضایت طرف مقابل، دست به هر کاری بزند. برای افزایش عزت نفس، لازم است روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و به خودتان به چشم یک فرد ارزشمند و دوستداشتنی نگاه کنید. توجه داشته باشید شما میتوانید از کمک یک متخصص برای افزایش عزت نفس خود استفاده کنید. خودتان را دوست داشته باشید تا دیگران هم شما را دوست داشته باشند.
11. انتظارات جامعه و فرهنگ
گاهی اوقات، انتظارات جامعه و فرهنگ از نقشهای جنسیتی میتواند باعث شود که یکی از طرفین در رابطه تلاش بیشتری کند.
مثلا در برخی از فرهنگها، از زنان انتظار میرود که نقش مراقبتی و حمایتگرایانه را در رابطه ایفا کنند. این انتظارات میتواند باعث شود که زنان برای حفظ رابطه، تلاش بیشتری کنند و نیازهای خود را نادیده بگیرند. برای رهایی از این انتظارات، لازم است آگاه باشید که این انتظارات لزوماً درست نیستند و شما حق دارید که در رابطه نقش متوازنی داشته باشید. در ضمن، باید با طرف مقابل در مورد این انتظارات صحبت کنید و تلاش کنید تا به یک توافق مشترک برسید. نقشهای جنسیتی نباید مانع از داشتن یک رابطه سالم شوند.
12. تمایل به کنترل
تمایل به کنترل در رابطه میتواند باعث شود که فرد برای حفظ قدرت و کنترل بر طرف مقابل، تلاش بیشتری کند. فردی که تمایل به کنترل دارد، ممکن است سعی کند رفتار، افکار و احساسات طرف مقابل را کنترل کند. این تلاش میتواند شامل انتقاد مداوم، سرزنش، تهدید و یا ایجاد احساس گناه در طرف مقابل باشد. برای رهایی از تمایل به کنترل، لازم است آگاه باشید که کنترل کردن دیگران، یک رفتار ناسالم و آسیبزا است. در ضمن، باید به طرف مقابل اجازه دهید که آزادانه فکر کند، احساس کند و رفتار کند. سعی کنید به جای کنترل کردن دیگران، بر روی خودتان تمرکز کنید.
13. عدم درک متقابل
عدم درک متقابل از نیازها، خواستهها و دیدگاههای یکدیگر میتواند منجر به تلاش یکطرفه در رابطه شود. وقتی طرفین نتوانند به درستی یکدیگر را درک کنند، ممکن است دچار سوء تفاهم و اختلاف نظر شوند. این سوء تفاهمها میتواند باعث شود که یکی از طرفین احساس کند که باید تلاش بیشتری کند تا طرف مقابل را راضی کند و از بروز درگیری جلوگیری کند. برای افزایش درک متقابل، لازم است به صحبتهای طرف مقابل با دقت گوش دهید و تلاش کنید تا دیدگاه او را درک کنید. در ضمن، باید نیازها و خواستههای خود را به طور واضح و با صداقت با طرف مقابل در میان بگذارید. سعی کنید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید.
14. ترس از تنهایی
ترس از تنهایی میتواند باعث شود که فرد برای حفظ رابطه، حتی یک رابطه ناسالم، تلاش زیادی انجام دهد. فردی که از تنهایی میترسد، ممکن است احساس کند که بدون رابطه، نمیتواند زندگی شادی داشته باشد. این ترس میتواند باعث شود که فرد به هر قیمتی رابطه را حفظ کند، حتی اگر به قیمت از دست دادن عزت نفس و شادی خود تمام شود. برای غلبه بر ترس از تنهایی، لازم است روی استقلال فردی و توانایی لذت بردن از تنهایی کار کنید. یک رابطه ناسالم بهتر از تنهایی نیست.
15. فقدان مرزهای مشخص
فقدان مرزهای مشخص در رابطه میتواند باعث شود که یکی از طرفین از دیگری سوء استفاده کند و فرد دیگر مجبور شود برای حفظ رابطه، تلاش بیشتری کند. مرزهای مشخص، قوانینی هستند که مشخص میکنند چه رفتارهایی در رابطه قابل قبول هستند و چه رفتارهایی قابل قبول نیستند. وقتی مرزهای مشخصی در رابطه وجود نداشته باشد، ممکن است یکی از طرفین به طور مداوم از دیگری درخواستهای نامعقول کند و یا رفتارهای نامناسبی داشته باشد. برای ایجاد مرزهای مشخص، لازم است با طرف مقابل در مورد رفتارهایی که برای شما قابل قبول نیستند، صحبت کنید و از او بخواهید که به این مرزها احترام بگذارد. در ضمن، باید در صورت نقض مرزها، قاطعانه واکنش نشان دهید و اجازه ندهید که این رفتارها تکرار شوند. مرزهای مشخص به حفظ سلامت و تعادل در رابطه کمک می کنند. بدون مرزها، رابطه به یک میدان جنگ تبدیل می شود.
16. سرکوب احساسات
سرکوب احساسات میتواند منجر به تلاش یکطرفه در رابطه شود، زیرا فرد سرکوبگر تلاش میکند تا از بروز هرگونه اختلاف و درگیری جلوگیری کند.فردی که احساسات خود را سرکوب میکند، ممکن است به طور مداوم نیازها و خواستههای خود را نادیده بگیرد و به جای آن، تمام تمرکز خود را بر روی راضی نگه داشتن طرف مقابل قرار دهد.این رفتار میتواند باعث خستگی و فرسودگی فرد شود و همچنین به تدریج باعث از بین رفتن صمیمیت و نزدیکی در رابطه شود.برای رهایی از سرکوب احساسات، لازم است به خودتان اجازه دهید که احساسات خود را تجربه کنید و آنها را به طور سالم ابراز کنید.
میتوانید با صحبت کردن با یک دوست مورد اعتماد، یک مشاور یا نوشتن در مورد احساسات خود، به رهایی از سرکوب احساسات کمک کنید.
ابراز احساسات، کلید یک رابطه سالم و صمیمی است.احساسات سرکوب شده مانند یک بمب ساعتی عمل می کنند.
17. ناتوانی در رها کردن
ناتوانی در رها کردن یک رابطه ناسالم میتواند باعث شود که فرد برای حفظ آن، تلاش زیادی انجام دهد، حتی اگر بداند که رابطه هیچ آیندهای ندارد.این ناتوانی میتواند ناشی از ترس از تنهایی، امید واهی به تغییر طرف مقابل و یا وابستگی عاطفی شدید باشد.فردی که نمیتواند یک رابطه ناسالم را رها کند، ممکن است به طور مداوم به دنبال توجیه رفتار طرف مقابل باشد و از واقعیت فرار کند.برای رها کردن یک رابطه ناسالم، لازم است واقعیت را بپذیرید و بدانید که شما لایق یک رابطه سالم و متقابل هستید.میتوانید با صحبت کردن با یک دوست مورد اعتماد، یک مشاور و یا نوشتن در مورد احساسات خود، به رهایی از یک رابطه ناسالم کمک کنید.
گاهی اوقات، رها کردن، قویترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
به خودتان اجازه دهید که به یک رابطه بهتر دست پیدا کنید.
18. باورهای غلط در مورد عشق
باورهای غلط در مورد عشق میتوانند باعث شوند که فرد تلاشهای نادرستی در رابطه انجام دهد. مثلا باور به اینکه عشق یعنی فداکاری بیقید و شرط، میتواند باعث شود که فرد نیازها و خواستههای خود را نادیده بگیرد و برای راضی نگه داشتن طرف مقابل، هر کاری انجام دهد. این باورها میتواند ناشی از فیلمها، کتابها، و یا تجربیات گذشته باشد. برای اصلاح این باورها، لازم است به دقت به روابط اطراف خود نگاه کنید و ببینید که روابط سالم چگونه هستند. توجه داشته باشید شما میتوانید با خواندن کتابها و مقالات مرتبط، درک خود را از عشق و روابط سالم افزایش دهید. عشق سالم، نیازمند تعادل و احترام متقابل است. باورهای غلط میتوانند مانع از داشتن یک رابطه سالم شوند.
19. عدم وجود اهداف مشترک
عدم وجود اهداف مشترک در رابطه میتواند باعث شود که یکی از طرفین احساس کند که باید تلاش بیشتری کند تا رابطه را حفظ کند، زیرا احساس میکند که رابطه فاقد یک هدف مشخص است.وقتی طرفین اهداف مشترکی نداشته باشند، ممکن است به تدریج از یکدیگر دور شوند و احساس کنند که در مسیرهای متفاوتی حرکت میکنند.برای ایجاد اهداف مشترک، لازم است با طرف مقابل در مورد رویاها و آرزوهای خود صحبت کنید و تلاش کنید تا زمینههای مشترکی پیدا کنید.این اهداف میتواند شامل سفر کردن، داشتن فرزند، خرید خانه، و یا حتی فعالیتهای سرگرمکننده مشترک باشد.
وجود اهداف مشترک، به رابطه هدف و معنا میدهد و باعث میشود که طرفین احساس کنند که در یک مسیر با یکدیگر حرکت میکنند.
اهداف مشترک، پیوند بین شما و طرف مقابل را قویتر میکنند.بدون اهداف مشترک، رابطه ممکن است بیهدف و بیانگیزه به نظر برسد.






