چرا در روابط عاشقانه احساس میکنیم باید تغییر کنیم تا محبوب باشیم؟
احساس نیاز به تغییر برای جلب رضایت و محبوبیت در یک رابطه عاشقانه، تجربهای است که بسیاری از افراد با آن روبرو شدهاند. این احساس میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد و اغلب، نشاندهندهی وجود مسائل عمیقتر در درون فرد یا در پویایی رابطه است. اما چرا این اتفاق میافتد؟ چرا گاهی اوقات حس میکنیم باید نقابی بزنیم، خود واقعیمان را پنهان کنیم و به فردی تبدیل شویم که فکر میکنیم معشوقمان میخواهد؟
- 💥
ترس از طرد شدن:
یکی از قویترین محرکها، ترس از دست دادن رابطه و تنها ماندن است. فرد فکر میکند اگر خود واقعیاش را نشان دهد، طرف مقابل او را ترک خواهد کرد. - 💥
اعتماد به نفس پایین:
وقتی فرد اعتماد به نفس کافی نداشته باشد، ارزش خود را کمتر از طرف مقابل میبیند و تصور میکند برای رسیدن به سطح او، باید تغییر کند. - 💥
نیاز به تایید:
برخی افراد به شدت به تایید و تحسین دیگران وابسته هستند. آنها تلاش میکنند با تغییر خود، رضایت و تایید معشوق را به دست آورند. - 💥
فشار اجتماعی و فرهنگی:
گاهی اوقات، انتظارات اجتماعی و فرهنگی از یک “رابطه کاملا مطلوب” باعث میشود فرد احساس کند باید مطابق با آن الگوها تغییر کند. - 💥
الگوهای ارتباطی ناسالم:
در برخی روابط، یکی از طرفین به طور ناخودآگاه یا آگاهانه، دیگری را تحت فشار قرار میدهد تا تغییر کند. - 💥
گذشتهی عاطفی آسیبزا:
تجربههای تلخ در روابط گذشته، مانند طرد شدن یا تحقیر، میتواند باعث شود فرد در روابط بعدی، برای محافظت از خود، تلاش کند تغییر کند. - 💥
تصورات نادرست از عشق:
گاهی افراد عشق را با فداکاری مطلق و از خودگذشتگی بیش از حد اشتباه میگیرند و فکر میکنند برای حفظ رابطه، باید تمام خواستههای خود را نادیده بگیرند. - 💥
عدم شناخت کافی از خود:
وقتی فرد شناخت دقیقی از ارزشها، نیازها و خواستههای خود نداشته باشد، به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار میگیرد و سعی میکند خود را با آنها تطبیق دهد. - 💥
ناامنی دلبستگی:
افرادی که سبک دلبستگی ناامن دارند، اغلب برای حفظ رابطه، رفتارهای ناسالم و تغییرات غیرضروری انجام میدهند. - 💥
مشکلات ارتباطی:
وقتی طرفین نتوانند به طور شفاف و با صداقت با هم ارتباط برقرار کنند، ممکن است یکی از آنها برای جلوگیری از بروز اختلاف، سعی کند خود را با خواستههای طرف مقابل هماهنگ کند. - 💥
عدم پذیرش تفاوتها:
در هر رابطهای، تفاوتهایی بین افراد وجود دارد. وقتی این تفاوتها پذیرفته نشوند و یکی از طرفین اصرار بر تغییر دیگری داشته باشد، مشکلاتی ایجاد میشود. - 💥
ترس از ابراز وجود:
برخی افراد به دلیل ترس از انتقاد یا قضاوت، از ابراز نظرات و احساسات واقعی خود خودداری میکنند و سعی میکنند خود را با نظر طرف مقابل هماهنگ کنند.
این احساس نیاز به تغییر، اگر آگاهانه و با هدف رشد شخصی و بهبود رابطه نباشد، میتواند به مرور زمان به فرسودگی عاطفی، از دست دادن هویت فردی و نارضایتی از رابطه منجر شود. مهم است به یاد داشته باشیم که یک رابطه سالم، رابطهای است که در آن هر دو طرف احساس امنیت و پذیرش داشته باشند و بتوانند خود واقعیشان باشند، بدون اینکه مجبور به تغییر برای جلب رضایت دیگری شوند. پذیرش، احترام و ارتباط با صداقت، ستونهای اصلی یک رابطهی پایدار و رضایتبخش هستند.
چرا گاهی در روابط عاشقانه، احساس میکنیم که باید خود را تغییر دهیم تا محبوب باشیم؟
1. ناامنیهای درونی و کمبود اعتماد به نفس
بسیاری از اوقات، ریشه این احساس نیاز به تغییر در ناامنیهای درونی و کمبود اعتماد به نفس ما نهفته است.وقتی خودمان را به اندازه کافی دوست نداریم و باور نداریم که لایق عشق هستیم، به راحتی باور میکنیم که باید نقصهای فرضی خود را برطرف کنیم تا مورد پذیرش قرار بگیریم.این ناامنیها میتواند ناشی از تجربیات دوران کودکی، انتقادهای مکرر، یا مقایسه خود با دیگران باشد.نتیجه این میشود که به طور مداوم به دنبال تایید دیگران هستیم و برای جلب رضایت آنها، حاضر به تغییر جنبههایی از خودمان میشویم که شاید اصلاً نیازی به تغییر نداشته باشند.
وقتی عزت نفس پایینی داریم، به راحتی باور میکنیم که طرف مقابل از ما بهتر است و ما باید تلاش کنیم تا به سطح او برسیم.این تفکر، زمینهساز تغییرات ناخواسته و گاه مضر در رفتار و شخصیت ما میشود.قبل از هر چیز، سعی کنید روی افزایش اعتماد به نفس خود کار کنید.خودتان را بپذیرید و دوست داشته باشید، و به این باور برسید که شما با همان ویژگیهای منحصر به فرد خود، لایق عشق و احترام هستید.با شناخت نقاط قوت و ضعف خود و تمرکز بر رشد شخصی، میتوانید از این احساس نیاز به تغییر دادن خود برای جلب رضایت دیگران رهایی یابید.
به جای تغییر دادن خود، به دنبال رابطهای باشید که در آن بتوانید خود واقعیتان باشید و در عین حال، رشد کنید و پیشرفت کنید.
2. ترس از دست دادن رابطه
ترس از دست دادن رابطه یکی دیگر از دلایل اصلی احساس نیاز به تغییر است.وقتی به شدت به یک رابطه وابسته میشویم، میترسیم که با انجام دادن یا نگفتن چیزی، باعث ناراحتی طرف مقابل شویم و او را از دست بدهیم.این ترس میتواند باعث شود که نظرات و خواستههای خود را نادیده بگیریم، و به خواستههای طرف مقابل تن دهیم، حتی اگر با ارزشها و باورهای خودمان مغایرت داشته باشند.ما میترسیم که اگر خود واقعیمان را نشان دهیم، طرف مقابل ما را دوست نداشته باشد.به همین دلیل، سعی میکنیم نقشی را بازی کنیم که فکر میکنیم او میخواهد.
این ترس، ریشه در ناامنی و عدم اعتماد به خود دارد.وقتی باور نداریم که به اندازه کافی خوب هستیم، میترسیم که اگر خود واقعیمان را نشان دهیم، طرف مقابل ما را ترک کند.برای غلبه بر این ترس، باید روی افزایش اعتماد به نفس خود کار کنیم.باید به این باور برسیم که ما به اندازه کافی خوب هستیم و لایق عشق و احترام هستیم، حتی اگر کامل نباشیم.در ضمن، باید یاد بگیریم که در رابطه، مرزهای سالمی تعیین کنیم و از خواستههای خود دفاع کنیم.این بدان معنا نیست که باید خودخواه باشیم، بلکه به این معناست که نباید به خواستههای دیگران تن دهیم، اگر با ارزشها و باورهای خودمان مغایرت داشته باشند.
3. الگوهای غلط تربیتی
در ضمن، اگر در خانوادهای بزرگ شده باشیم که در آن احساسات و نیازهای ما نادیده گرفته میشد، ممکن است در روابط عاشقانه خود نیز احساس کنیم که نباید احساسات و نیازهای خود را بیان کنیم، زیرا میترسیم که باعث ناراحتی طرف مقابل شویم.این الگوهای غلط تربیتی میتوانند باعث شوند که در روابط عاشقانه خود، نقش قربانی را بازی کنیم و به خواستههای طرف مقابل تن دهیم، حتی اگر به ضرر خودمان باشد.برای رهایی از این الگوهای غلط، باید آگاهی خود را نسبت به آنها افزایش دهیم.باید یاد بگیریم که رفتارهای خود را تحلیل کنیم و الگوهایی را که از دوران کودکی به ارث بردهایم، شناسایی کنیم.
سپس، باید سعی کنیم این الگوها را تغییر دهیم.
میتوانیم با کمک یک روانشناس، روی این موضوع کار کنیم و راهکارهای جدیدی برای برقراری ارتباط سالم و موثر در روابط عاشقانه خود یاد بگیریم.
نحوه تربیت ما در دوران کودکی، تاثیر عمیقی بر روابط عاشقانه ما در بزرگسالی دارد. اگر در خانوادهای بزرگ شده باشیم که در آن عشق و محبت مشروط به انجام دادن کارهای خاص بوده است، به احتمال زیاد در روابط عاشقانه خود نیز احساس میکنیم که باید برای جلب عشق طرف مقابل تلاش کنیم و تغییر کنیم. مثلا اگر در کودکی به خاطر نمرات خوب تشویق میشدیم، اما به خاطر اشتباهات خود سرزنش میشدیم، ممکن است در بزرگسالی احساس کنیم که باید کامل باشیم تا مورد پذیرش و عشق قرار بگیریم. 
4. فشارهای اجتماعی و فرهنگی
جامعه و فرهنگ ما نیز نقش مهمی در شکلگیری دیدگاه ما نسبت به روابط عاشقانه دارد.تبلیغات، فیلمها، سریالها و حتی گفتگوهای روزمره، همگی میتوانند انتظارات غیرواقعی از روابط عاشقانه ایجاد کنند.مثلا بسیاری از فیلمها و سریالها، تصویری کاملا مطلوب از عشق ارائه میدهند که در آن دو نفر بدون هیچ مشکلی با هم سازگار هستند و همیشه خوشحال و راضی هستند.این تصویر میتواند باعث شود که ما نیز انتظار داشته باشیم که روابط عاشقانه ما بدون هیچ چالش و مشکلی پیش برود، و وقتی با مشکلاتی مواجه میشویم، احساس کنیم که باید تغییر کنیم تا رابطه را حفظ کنیم.
در ضمن، فشارهای اجتماعی برای ازدواج و تشکیل خانواده میتواند باعث شود که ما به هر قیمتی به دنبال یک رابطه باشیم و حاضر باشیم خودمان را تغییر دهیم تا مورد پسند طرف مقابل قرار بگیریم.
برای رهایی از این فشارها، باید آگاهی خود را نسبت به تاثیرات منفی آنها افزایش دهیم.باید یاد بگیریم که رسانهها و فرهنگ، همیشه تصویر دقیقی از واقعیت ارائه نمیدهند و روابط عاشقانه واقعی، همیشه با چالشها و مشکلاتی همراه هستند.در ضمن، باید به ارزشهای خود پایبند باشیم و اجازه ندهیم که فشارهای اجتماعی، ما را مجبور به انجام کارهایی کنند که با آنها موافق نیستیم.
با شناختن ارزشهای خود و پایبندی به آنها، میتوانید روابط عاشقانهای ایجاد کنید که در آنها احساس رضایت و خوشبختی کنید.
5. عدم شناخت کافی از خود
یکی از دلایل اصلی احساس نیاز به تغییر در روابط، عدم شناخت کافی از خود است.وقتی نمیدانیم چه کسی هستیم، چه میخواهیم و چه ارزشهایی داریم، به راحتی تحت تاثیر نظرات و خواستههای دیگران قرار میگیریم.وقتی نمیدانیم چه نقاط قوت و ضعفی داریم، نمیتوانیم به درستی تشخیص دهیم که آیا واقعاً نیاز به تغییر داریم یا خیر.در نتیجه، ممکن است به اشتباه فکر کنیم که باید خودمان را تغییر دهیم تا مورد پسند طرف مقابل قرار بگیریم.برای شناخت بهتر خود، باید وقت بگذاریم و به سوالاتی مانند اینها پاسخ دهیم: چه چیزهایی برای من مهم هستند؟
چه آرزوهایی دارم؟چه نقاط قوت و ضعفی دارم؟چه چیزهایی باعث خوشحالی من میشوند؟در ضمن، میتوانیم با کمک یک روانشناس، خودشناسی خود را تقویت کنیم.روانشناس میتواند به ما کمک کند تا الگوهای رفتاری خود را شناسایی کنیم و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم.با شناخت بهتر خود، میتوانیم تصمیمات آگاهانهتری در مورد روابط خود بگیریم.میتوانیم تشخیص دهیم که چه نوع رابطهای برای ما مناسب است و چه کسی میتواند شریک زندگی مناسبی برای ما باشد.وقتی خودتان را بشناسید، دیگر نیازی به تغییر دادن خود برای جلب رضایت دیگران نخواهید داشت.
شما خود واقعیتان را دوست خواهید داشت و به دنبال کسی خواهید بود که شما را همانطور که هستید، بپذیرد.
6. تلاش برای راضی نگه داشتن همیشگی طرف مقابل
تلاش مداوم برای راضی نگه داشتن طرف مقابل، یکی از تلههای رایج در روابط عاشقانه است که میتواند منجر به احساس نیاز به تغییر شود.وقتی تمرکز اصلی ما بر روی خوشحال کردن طرف مقابل باشد، به تدریج نیازها، خواستهها و حتی هویت خود را نادیده میگیریم.این رفتار، ریشه در ترس از دست دادن رابطه و عدم اعتماد به نفس دارد.ما میترسیم که اگر خواستههای خود را بیان کنیم یا با نظرات طرف مقابل مخالفت کنیم، او را ناراحت کنیم و رابطه را از دست بدهیم.اما واقعیت این است که تلاش مداوم برای راضی نگه داشتن طرف مقابل، نه تنها به رابطه کمک نمیکند، بلکه به آن آسیب میزند.
وقتی نیازهای خود را نادیده میگیریم، به تدریج احساس خشم، ناامیدی و رنجش میکنیم.این احساسات منفی، به رابطه سرایت میکنند و باعث بروز اختلافات و درگیریها میشوند.در ضمن، وقتی طرف مقابل متوجه شود که ما همیشه به خواستههای او تن میدهیم، ممکن است احترام خود را نسبت به ما از دست بدهد.برای رهایی از این تله، باید یاد بگیریم که در رابطه، تعادل را حفظ کنیم.باید به نیازها و خواستههای خود نیز اهمیت دهیم و از بیان آنها نترسیم.در ضمن، باید یاد بگیریم که با طرف مقابل، به طور موثر ارتباط برقرار کنیم و نظرات و احساسات خود را به او بگوییم.
این بدان معنا نیست که باید همیشه با او مخالفت کنیم، بلکه به این معناست که نباید از بیان نظرات خود بترسیم.
7. سوء استفاده عاطفی و کنترل گری
متاسفانه، در برخی روابط عاشقانه، یکی از طرفین از سوء استفاده عاطفی و رفتارهای کنترلگرانه برایmanipulate کردن طرف مقابل استفاده میکند.این رفتارها میتوانند باعث شوند که طرف مقابل احساس کند که باید خود را تغییر دهد تا مورد پسند و تایید قرار بگیرد.سوء استفاده عاطفی میتواند شامل تحقیر، تهدید، سرزنش، انتقاد مداوم و نادیده گرفتن احساسات باشد.رفتارهای کنترلگرانه میتواند شامل محدود کردن آزادیها، چک کردن مداوم و تلاش برای تعیین نحوه رفتار و لباس پوشیدن باشد.اگر در یک رابطه سوء استفاده عاطفی قرار دارید، ممکن است به تدریج باور کنید که شما مقصر هستید و باید خودتان را تغییر دهید تا رفتار طرف مقابل را بهبود بخشید.
اما واقعیت این است که شما مسئول رفتار سوء استفادهگرانه طرف مقابل نیستید.
خارج شدن از یک رابطه سوء استفاده عاطفی، میتواند دشوار باشد، اما این کار برای حفظ سلامت روان و جسم شما ضروری است.با کمک متخصصان و حمایت دوستان و خانواده، میتوانید از این رابطه خارج شوید و زندگی جدیدی را شروع کنید.
8. عدم تطابق ارزشها و اهداف
گاهی اوقات، احساس نیاز به تغییر در روابط عاشقانه ناشی از عدم تطابق ارزشها و اهداف بین دو طرف است.وقتی ارزشهای اساسی و اهداف بلندمدت ما با طرف مقابل متفاوت باشد، ممکن است احساس کنیم که باید خودمان را تغییر دهیم تا با او سازگار شویم.مثلا اگر یکی از طرفین به دنبال یک زندگی خانوادگی سنتی باشد و دیگری به دنبال یک زندگی حرفهای موفق، ممکن است هر دو طرف احساس کنند که باید از خواستههای خود صرف نظر کنند تا رابطه را حفظ کنند.در ضمن، اگر ارزشهای اخلاقی و اعتقادی دو طرف با هم متفاوت باشد، ممکن است در مورد مسائل مهم زندگی، دچار اختلاف نظر شوند و هر دو طرف احساس کنند که باید دیدگاههای خود را تغییر دهند.
در این شرایط، باید با طرف مقابل، با صداقت و رک صحبت کنیم و سعی کنیم تا یک توافق مشترک پیدا کنیم.اگر نتوانیم به یک توافق برسیم، ممکن است بهتر باشد که رابطه را خاتمه دهیم.یک رابطه سالم، رابطهای است که در آن هر دو طرف میتوانند خود واقعیشان باشند و در عین حال، از یکدیگر حمایت کنند.اگر مجبور هستید که ارزشهای خود را زیر پا بگذارید تا رابطه را حفظ کنید، بهتر است در مورد این رابطه تجدید نظر کنید.
9. تلاش برای شبیه شدن به فرد کاملا مطلوب طرف مقابل
بسیاری از ما تصویری کاملا مطلوب از شریک زندگی خود در ذهن داریم.این تصویر میتواند تحت تاثیر رسانهها، تجربیات قبلی یا انتظارات خانواده و دوستان شکل گرفته باشد.گاهی اوقات، در روابط عاشقانه، سعی میکنیم خودمان را شبیه به این تصویر کاملا مطلوب کنیم تا مورد پسند طرف مقابل قرار بگیریم.این رفتار میتواند منجر به تغییراتی در رفتار، ظاهر و حتی شخصیت ما شود.ممکن است شروع به تقلید از علایق و سلایق طرف مقابل کنیم، لباسهایی بپوشیم که او دوست دارد یا حتی سعی کنیم عقاید و نظرات خود را با او همسو کنیم.
اما واقعیت این است که هیچ کس نمیتواند به طور کامل شبیه به فرد کاملا مطلوب دیگری باشد.همه ما انسانهای منحصر به فردی هستیم با ویژگیها و استعدادهای خاص خود.تلاش برای شبیه شدن به فرد کاملا مطلوب طرف مقابل، نه تنها غیرممکن است، بلکه میتواند به سلامت روان و هویت ما آسیب بزند.به جای تلاش برای تغییر دادن خود، باید سعی کنیم خود واقعیمان را بشناسیم و دوست داشته باشیم.باید به این باور برسیم که ما به اندازه کافی خوب هستیم و لایق عشق و احترام هستیم، حتی اگر کامل نباشیم.
در ضمن، باید به طرف مقابل اجازه دهیم که خود واقعیمان را ببیند و بشناسد.
اگر او ما را همانطور که هستیم دوست نداشته باشد، شاید او شریک زندگی مناسبی برای ما نباشد.به دنبال رابطهای باشید که در آن بتوانید خود واقعیتان باشید و در عین حال، احساس کنید که دوست داشته میشوید و مورد احترام قرار میگیرید.
10. عدم برقراری ارتباط موثر
عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر، یکی از مشکلات رایج در روابط عاشقانه است که میتواند منجر به سوء تفاهم، دلخوری و احساس نیاز به تغییر شود.وقتی نمیتوانیم به درستی با طرف مقابل ارتباط برقرار کنیم، ممکن است برداشتهای نادرستی از رفتارها و گفتارهای او داشته باشیم.مثلا اگر طرف مقابل از ما انتقاد کند، ممکن است به اشتباه فکر کنیم که او ما را دوست ندارد و به همین دلیل، سعی کنیم خودمان را تغییر دهیم تا نظر او را جلب کنیم.اما واقعیت ممکن است این باشد که او فقط میخواهد به ما کمک کند تا بهتر شویم.
برای برقراری ارتباط موثر، باید یاد بگیریم که به طور واضح و شفاف با طرف مقابل صحبت کنیم و احساسات و نیازهای خود را به او بگوییم.در ضمن، باید یاد بگیریم که به حرفهای او گوش دهیم و سعی کنیم تا دیدگاه او را درک کنیم.یکی از تکنیکهای مفید برای برقراری ارتباط موثر، بهرهگیری از زبان بدن است.زبان بدن میتواند به ما کمک کند تا پیام خود را به طور واضحتر و موثرتر به طرف مقابل منتقل کنیم.وقتی بتوانید به طور موثر با طرف مقابل ارتباط برقرار کنید، دیگر نیازی به تغییر دادن خود برای جلوگیری از سوء تفاهم نخواهید داشت.
شما میتوانید به راحتی احساسات و نیازهای خود را بیان کنید و از او بخواهید که دیدگاه شما را درک کند.
11. عدم مرزبندی مناسب در رابطه
مرزبندی در روابط عاشقانه به معنای تعیین حد و مرزهایی است که هر دو طرف باید به آن احترام بگذارند.این مرزها میتوانند شامل مسائل شخصی، مالی، عاطفی و حتی زمانی باشند.عدم مرزبندی مناسب در رابطه میتواند منجر به سوء استفاده، کنترلگری و احساس نیاز به تغییر شود.مثلا اگر یکی از طرفین اجازه دهد که طرف مقابل به طور مداوم در حریم خصوصی او دخالت کند یا تصمیمات مهم زندگی او را بگیرد، ممکن است احساس کند که هویت و استقلال خود را از دست داده است.برای تعیین مرزهای مناسب در رابطه، باید به ارزشها و نیازهای خود توجه کنیم و به طور واضح و شفاف با طرف مقابل در مورد آنها صحبت کنیم.
در ضمن، باید به این نکته توجه کنیم که تعیین مرزها، به معنای خودخواه بودن نیست.بلکه به معنای احترام گذاشتن به خود و طرف مقابل است.اگر طرف مقابل به مرزهای ما احترام نگذارد، باید قاطعانه با او برخورد کنیم و به او یادآوری کنیم که حق ندارد از مرزهای ما عبور کند.اگر او به طور مداوم به مرزهای ما تجاوز کند، ممکن است بهتر باشد که در مورد این رابطه تجدید نظر کنیم.وقتی در رابطه، مرزهای مناسبی تعیین کنید، دیگر نیازی به تغییر دادن خود برای راضی نگه داشتن طرف مقابل نخواهید داشت.شما میتوانید به راحتی از حقوق و نیازهای خود دفاع کنید و به طرف مقابل نشان دهید که برای خودتان ارزش قائل هستید.
12. مقایسه رابطه خود با روابط دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، یکی از اشتباهات رایجی است که میتواند منجر به نارضایتی، حسادت و احساس نیاز به تغییر شود.وقتی به روابط دیگران نگاه میکنیم، معمولاً فقط جنبههای مثبت آن را میبینیم و از مشکلات و چالشهای آن بیخبر هستیم.مثلا ممکن است به نظر برسد که یک زوج دیگر همیشه خوشحال و عاشق هستند، اما واقعیت این است که همه روابط عاشقانه با چالشها و مشکلاتی همراه هستند.هیچ رابطهای کامل نیست.مقایسه رابطه خود با روابط دیگران، میتواند باعث شود که احساس کنیم رابطه ما به اندازه کافی خوب نیست و باید خودمان را تغییر دهیم تا شبیه به زوجهای کاملا مطلوب شویم.
اما این یک تفکر غلط است.به جای مقایسه کردن، باید تمرکز خود را بر روی رابطه خودمان بگذاریم و سعی کنیم تا آن را بهبود بخشیم.باید به نقاط قوت و ضعف رابطه خود آگاه باشیم و برای رفع مشکلات آن تلاش کنیم.در ضمن، باید به این نکته توجه کنیم که هر رابطهای منحصر به فرد است و نمیتوان آن را با روابط دیگران مقایسه کرد.آنچه برای یک رابطه مناسب است، ممکن است برای رابطه دیگر مناسب نباشد.به جای مقایسه کردن، قدردان رابطهای باشید که دارید و برای حفظ و بهبود آن تلاش کنید.






