چرا بعضیها در ابراز احساسات در رابطه مشکل دارند؟
گاهی اوقات در یک رابطه، یکی از طرفین به سختی میتواند احساسات خود را به شریک زندگیاش نشان دهد. این موضوع میتواند باعث ایجاد تنش، سوءتفاهم و حتی نارضایتی در رابطه شود. اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلایل متعددی وجود دارد که میتواند مانع از ابراز احساسات شود. در این مطلب، 19 نکته را بررسی میکنیم که ممکن است دلیل این مشکل در رابطه شما باشند:
- 💥
ترس از آسیبپذیری:
نشان دادن احساسات به معنای آسیبپذیر بودن است. ترس از طرد شدن، قضاوت شدن یا سوء استفاده شدن از احساسات، میتواند مانع ابراز آنها شود. - 💥
تجربههای تلخ گذشته:
تجربههای دردناک در روابط قبلی، مثل خیانت یا انتقاد شدید، میتواند فرد را محتاطتر و بستهتر کند. - 💥
الگوهای خانوادگی:
اگر در خانوادهای بزرگ شده باشید که ابراز احساسات در آن سرکوب میشده یا به آن اهمیت داده نمیشده، یاد میگیرید که احساسات خود را پنهان کنید. - 💥
عدم شناخت احساسات خود:
گاهی اوقات فرد حتی نمیداند که چه احساسی دارد و به همین دلیل نمیتواند آن را بیان کند. - 💥
ناتوانی در برقراری ارتباط موثر:
ابراز احساسات نیازمند مهارتهای ارتباطی است. اگر فرد در برقراری ارتباط کلامی و غیرکلامی مشکل داشته باشد، نمیتواند احساسات خود را به درستی منتقل کند. - 💥
فرهنگ و باورهای اجتماعی:
در برخی فرهنگها، ابراز احساسات (به ویژه برای مردان) نشانه ضعف تلقی میشود. - 💥
ترس از واکنش شریک زندگی:
فرد ممکن است نگران باشد که شریک زندگیاش به احساسات او واکنش منفی نشان دهد یا او را درک نکند. - 💥
عدم اعتماد به شریک زندگی:
اگر فرد به شریک زندگیاش اعتماد نداشته باشد، احساس امنیت نمیکند که احساسات واقعی خود را با او در میان بگذارد. - 💥
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
ممکن است یکی از طرفین در رابطه به طور طبیعی فردی برونگرا و احساساتی باشد، در حالی که دیگری فردی درونگرا و منطقیتر باشد. این تفاوت میتواند باعث سوءتفاهم شود. - 💥
اضطراب اجتماعی:
افرادی که اضطراب اجتماعی دارند، ممکن است در ابراز احساسات خود در موقعیتهای اجتماعی، از جمله در رابطه با شریک زندگیشان، دچار مشکل شوند. - 💥
کمالگرایی:
افراد کمالگرا ممکن است احساس کنند که باید همیشه بینقص باشند و از نشان دادن احساسات منفی خودداری کنند. - 💥
فشار و استرس:
استرس و فشارهای زندگی میتوانند باعث شوند که فرد انرژی و حوصله کافی برای ابراز احساسات خود نداشته باشد.
مسر -شناخت مردان و زنان – عشق محبت، علاقه – روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران” width=”608″ height=”527” />
- 💥
مشکلات روانی:
برخی از مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب میتوانند بر توانایی فرد در ابراز احساسات تاثیر منفی بگذارند. - 💥
ترس از تحمیل احساسات:
فرد ممکن است نگران باشد که با ابراز احساسات خود، شریک زندگیاش را تحت فشار قرار دهد یا به او احساس گناه دهد. - 💥
سرکوب احساسات:
فرد ممکن است به طور ناخودآگاه یاد گرفته باشد که احساسات خود را سرکوب کند تا از درد و رنج جلوگیری کند. - 💥
تمرکز بیش از حد بر منطق:
برخی افراد به طور غریزی به جای احساسات، بر منطق و استدلال تکیه میکنند و به همین دلیل در ابراز احساسات خود مشکل دارند. - 💥
عدم تمایل به درگیری:
فرد ممکن است از ابراز احساسات خودداری کند تا از ایجاد بحث و درگیری با شریک زندگیاش جلوگیری کند. - 💥
انتظارات غیرواقعی:
فرد ممکن است انتظار داشته باشد که شریک زندگیاش بدون نیاز به ابراز کلامی، احساسات او را درک کند. - 💥
کمبود همدلی:
فرد شاید نتواند به درستی احساسات طرف مقابل را درک کند و همدلی نشان دهد و این باعث میشود طرف مقابلش حس امنیت برای ابراز احساسات نداشته باشد.
شناخت این دلایل میتواند اولین قدم برای حل این مشکل در رابطه باشد. با آگاهی از ریشه این رفتار، میتوان به دنبال راههایی برای بهبود ارتباط و ابراز احساسات بود.
چرا گاهی اوقات یکی از طرفین در رابطه نمیتواند احساسات خود را به شریک زندگیاش نشان دهد؟
1. ترس از آسیب پذیری:
بسیاری از افراد از اینکه احساسات واقعی خود را نشان دهند میترسند، زیرا این کار آنها را آسیبپذیر میکند.آنها ممکن است نگران باشند که شریک زندگیشان از احساسات آنها سوء استفاده کند، آنها را قضاوت کند یا عشق و علاقه متقابل را نشان ندهد.این ترس میتواند ریشه در تجربههای گذشته داشته باشد، مانند روابط ناموفق قبلی یا دوران کودکی که در آن ابراز احساسات سرکوب میشد یا با واکنش منفی روبرو میشد.شخص ممکن است ناخودآگاه دیواری دور خود بکشد تا از خود محافظت کند، اما این دیوار مانع از برقراری ارتباط صمیمانه با شریک زندگیاش میشود.
غلبه بر این ترس نیاز به زمان، صبر و اعتماد دارد.شروع با به اشتراک گذاشتن احساسات کوچک و کماهمیت میتواند به تدریج راه را برای ابراز احساسات عمیقتر باز کند.در ضمن، ایجاد یک فضای امن و حمایتی در رابطه بسیار مهم است، فضایی که در آن هر دو طرف احساس کنند میتوانند بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن، آسیب پذیر باشند.کمک گرفتن از یک متخصص میتواند به فرد کمک کند تا ریشههای این ترس را شناسایی کرده و راهکارهای مقابله با آن را بیاموزد.
2. تجربیات گذشته:
روابط قبلی و تجربیات تلخ میتوانند تاثیر عمیقی بر نحوه ابراز احساسات در روابط بعدی داشته باشند.اگر فردی در گذشته به خاطر ابراز احساساتش مسخره شده، تحقیر شده یا نادیده گرفته شده باشد، احتمالا در روابط بعدی از ابراز احساسات خود خودداری میکند.این افراد ممکن است احساس کنند که ابراز احساسات بیفایده است یا حتی خطرناک است و به همین دلیل ترجیح میدهند احساسات خود را پنهان کنند.برای غلبه بر این اثرات، باید فرد به خود اجازه دهد تا تجربیات گذشته را پردازش کند و به این درک برسد که رابطه فعلی با روابط قبلی متفاوت است.
درمان و مشاوره میتواند در این فرآیند بسیار کمککننده باشد، زیرا به فرد کمک میکند تا الگوهای رفتاری ناسالم خود را شناسایی کرده و راهکارهای جدیدی برای ابراز احساسات خود بیاموزد.
در ضمن، صبر و درک شریک زندگی نقش مهمی در بهبود این وضعیت دارد.شریک زندگی باید با حمایت و تشویق، به فرد کمک کند تا احساس امنیت کند و به تدریج به ابراز احساسات خود بپردازد.
باید به یاد داشته باشیم که تغییر زمانبر است و نیازمند تلاش مداوم است.
3. سبک دلبستگی:
سبک دلبستگی، که در دوران کودکی شکل میگیرد، نقش مهمی در نحوه برقراری ارتباط و ابراز احساسات در روابط عاشقانه دارد.افراد با سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی یا دوسوگرا) ممکن است در ابراز احساسات خود دچار مشکل شوند.
افراد با سبک دلبستگی اجتنابی معمولا از صمیمیت و نزدیکی دوری میکنند و به همین دلیل در ابراز احساسات خود مشکل دارند.آنها ممکن است از وابستگی میترسند و ترجیح میدهند مستقل و خودکفا باشند.از سوی دیگر، افراد با سبک دلبستگی دوسوگرا معمولا نگران روابط خود هستند و به شدت به تایید و توجه شریک زندگی خود نیاز دارند.
آنها ممکن است احساسات خود را به طور اغراقآمیز ابراز کنند یا به طور مداوم به دنبال نشانه هایی از عشق و محبت باشند.
درمان متمرکز بر دلبستگی (Attachment-Based Therapy) میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد، زیرا به فرد کمک میکند تا الگوهای دلبستگی ناسالم خود را تغییر دهد و روابط سالمتری را تجربه کند.آگاهی از سبک دلبستگی نه تنها به بهبود روابط عاشقانه کمک میکند، بلکه میتواند در روابط خانوادگی و دوستانه نیز موثر باشد.
4. ترس از طرد شدن:
ترس از طرد شدن یکی از قویترین ترسهای انسانی است و میتواند به شدت بر نحوه ابراز احساسات در روابط تاثیر بگذارد.فردی که از طرد شدن میترسد، ممکن است احساسات واقعی خود را پنهان کند تا از ناامیدی و درد ناشی از طرد شدن جلوگیری کند.این ترس میتواند ریشه در تجربیات گذشته داشته باشد، مانند روابطی که در آن فرد احساس کرده نادیده گرفته شده، مورد انتقاد قرار گرفته یا رها شده است.افرادی که از طرد شدن میترسند، ممکن است بیش از حد به دنبال تایید دیگران باشند و تلاش کنند تا همیشه رضایت شریک زندگی خود را جلب کنند، حتی اگر به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خودشان تمام شود.
برای غلبه بر این ترس، باید فرد بر روی افزایش عزت نفس خود کار کند و به این باور برسد که ارزشمند و دوستداشتنی است، صرف نظر از اینکه دیگران او را تایید میکنند یا نه.در ضمن، یادگیری مهارتهای ارتباطی موثر و ابراز نیازها و خواستهها به طور قاطعانه میتواند به فرد کمک کند تا احساس امنیت بیشتری در روابط خود داشته باشد.درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد، زیرا به فرد کمک میکند تا الگوهای فکری منفی خود را شناسایی کرده و آنها را با الگوهای مثبت و سازنده جایگزین کند.
5. فشار اجتماعی و فرهنگی:
در برخی جوامع و فرهنگها، ابراز احساسات به عنوان ضعف تلقی میشود، مخصوصا برای مردان.این فشار اجتماعی میتواند باعث شود که فرد از ابراز احساسات خود خودداری کند، زیرا میترسد مورد قضاوت یا تمسخر قرار گیرد.این باورها اغلب در دوران کودکی شکل میگیرند، زمانی که به پسران آموخته میشود که قوی باشند و احساسات خود را پنهان کنند، در حالی که به دختران اجازه داده میشود احساسات خود را آزادانهتر ابراز کنند.این تفاوتها در تربیت میتواند منجر به ایجاد مشکلاتی در روابط بین فردی شود، زیرا مردان ممکن است در ابراز احساسات خود مشکل داشته باشند و زنان ممکن است احساس کنند که همسرشان به اندازه کافی صمیمی نیست.
برای غلبه بر این موانع، باید افراد از این باورهای فرهنگی آگاه باشند و سعی کنند آنها را به چالش بکشند.ابراز احساسات نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه سلامت عاطفی و توانایی برقراری ارتباط صمیمانه با دیگران است.در ضمن، آموزش مهارتهای ارتباطی موثر و ایجاد فضایی امن و حمایتی در روابط میتواند به فرد کمک کند تا با خیال راحت احساسات خود را ابراز کند.تغییر باورهای فرهنگی نیازمند زمان و تلاش مداوم است، اما با آگاهی و تعهد میتوان به این هدف دست یافت.باید به یاد داشته باشیم که همه افراد حق دارند احساسات خود را به طور سالم ابراز کنند، صرف نظر از جنسیت یا فرهنگشان.
6. عدم آگاهی از احساسات خود:
گاهی اوقات فرد نمیتواند احساسات خود را به شریک زندگیاش نشان دهد، زیرا به درستی از احساسات خود آگاه نیست.این افراد ممکن است در تشخیص و نامگذاری احساسات خود دچار مشکل باشند و به همین دلیل نتوانند آنها را به طور موثر ابراز کنند.این مشکل میتواند ناشی از تجربیات کودکی باشد، زمانی که به فرد اجازه داده نمیشده است تا احساسات خود را تجربه کند یا بیان کند.در نتیجه، فرد یاد نگرفته است چگونه به درستی به احساسات خود گوش دهد و آنها را درک کند.برای بهبود این وضعیت، باید فرد به طور فعال بر روی افزایش آگاهی از احساسات خود کار کند.
مدیتیشن، یوگا و سایر تکنیکهای ذهنآگاهی میتوانند در این زمینه بسیار مفید باشند.در ضمن، نوشتن در مورد احساسات خود و صحبت کردن با یک درمانگر یا مشاور میتواند به فرد کمک کند تا احساسات خود را بهتر شناسایی کند و راهکارهایی برای ابراز آنها بیابد.یادگیری نامگذاری احساسات مختلف و تمایز قائل شدن بین آنها نیز بسیار مهم است.مثلا تشخیص تفاوت بین عصبانیت، ناامیدی و غم میتواند به فرد کمک کند تا احساسات خود را به طور دقیقتر ابراز کند.هرچه فرد بیشتر با احساسات خود آشنا شود، راحتتر میتواند آنها را با دیگران به اشتراک بگذارد و روابط صمیمانهتری را تجربه کند.
7. عدم مهارت در برقراری ارتباط:
برقراری ارتباط موثر مهارتی است که آموختنی است و عدم مهارت در این زمینه میتواند باعث شود که فرد نتواند احساسات خود را به طور واضح و سازنده به شریک زندگیاش منتقل کند.این افراد ممکن است از کلمات مناسب برای بیان احساسات خود استفاده نکنند یا لحن صحبت آنها نامناسب باشد.برای بهبود مهارتهای ارتباطی، میتوانید در کلاسهای آموزشی شرکت کنید، کتابهای مرتبط را مطالعه کنید یا از یک درمانگر یا مشاور کمک بگیرید.در ضمن، تمرین کردن مهارتهای ارتباطی در زندگی روزمره نیز بسیار مهم است.سعی کنید به طور فعال به صحبتهای شریک زندگی خود گوش دهید، سوال بپرسید و احساسات او را تایید کنید.
یادگیری نحوه ابراز احساسات به طور واضح و سازنده نیز بسیار مهم است.
به جای اینکه بگویید “تو همیشه من را عصبانی میکنی”، سعی کنید بگویید “وقتی این کار را انجام میدهی، من احساس عصبانیت میکنم”.با تلاش و تمرین میتوانید مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید و روابط سالمتری را تجربه کنید.
8. ترس از قضاوت شدن:
ترس از قضاوت شدن یکی دیگر از موانع رایج در ابراز احساسات است.فرد ممکن است نگران باشد که اگر احساسات واقعی خود را به شریک زندگیاش نشان دهد، مورد قضاوت قرار میگیرد، مسخره میشود یا دوستداشتنی تلقی نمیشود.این ترس میتواند ریشه در تجربیات گذشته داشته باشد، مانند روابطی که در آن فرد به خاطر ابراز احساساتش مورد انتقاد قرار گرفته یا تحقیر شده است.برای غلبه بر این ترس، باید فرد بر روی افزایش اعتماد به نفس خود کار کند و به این باور برسد که احساسات او معتبر و ارزشمند هستند.
در ضمن، ایجاد یک فضای امن و حمایتی در رابطه بسیار مهم است، فضایی که در آن هر دو طرف احساس کنند میتوانند بدون ترس از قضاوت، احساسات خود را ابراز کنند.
شریک زندگی باید با همدلی و درک به احساسات طرف مقابل گوش دهد و او را تشویق کند تا احساسات خود را به طور آزادانه ابراز کند.
یادگیری نحوه مقابله با انتقاد نیز میتواند به فرد کمک کند تا از ترس قضاوت شدن رها شود. به جای اینکه به طور تدافعی واکنش نشان دهید، سعی کنید انتقاد را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد در نظر بگیرید.
9. مشکلات حل نشده در رابطه:
وجود مشکلات حل نشده در رابطه میتواند باعث شود که فرد از ابراز احساسات خود خودداری کند، زیرا میترسد که با این کار مشکلات بیشتری ایجاد شود یا اوضاع بدتر شود.مثلا اگر زوجی در مورد مسائل مالی اختلاف نظر دارند، ممکن است یکی از آنها از ابراز احساسات خود در این زمینه خودداری کند، زیرا میترسد که بحث و جدل جدیدی آغاز شود.برای حل این مشکل، باید زوجین به طور فعال به دنبال حل مشکلات موجود در رابطه باشند.این کار میتواند شامل صحبت کردن با صداقت و باز در مورد مشکلات، گوش دادن به دیدگاههای یکدیگر و یافتن راهحلهای مشترک باشد.
در صورت نیاز، کمک گرفتن از یک درمانگر یا مشاور نیز میتواند بسیار مفید باشد.
درمانگر میتواند به زوجین کمک کند تا مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشند و راهحلهای موثری برای مشکلات خود بیابند.حل مشکلات حل نشده نه تنها به بهبود ارتباط و ابراز احساسات کمک میکند، بلکه میتواند باعث افزایش صمیمیت و نزدیکی در رابطه شود.باید به طور فعال به دنبال حل مشکلات باشید و رابطه خود را در اولویت قرار دهید.
10. کمال گرایی:
کمال گرایی میتواند مانع بزرگی برای ابراز احساسات باشد.فرد کمالگرا ممکن است احساس کند که فقط زمانی میتواند احساسات خود را ابراز کند که همه چیز بینقص و کاملا مطلوب باشد.آنها ممکن است از نشان دادن هرگونه ضعف یا آسیب پذیری خودداری کنند، زیرا میترسند که مورد انتقاد یا قضاوت قرار گیرند.این افراد ممکن است استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران داشته باشند و به همین دلیل همیشه احساس نارضایتی و ناکافی بودن کنند.آنها ممکن است فکر کنند که اگر احساسات خود را ابراز کنند، کنترل اوضاع را از دست میدهند و آسیبپذیر میشوند.
برای غلبه بر کمال گرایی، باید فرد بپذیرد که هیچکس کامل نیست و همه ما اشتباه میکنیم.سعی کنید به جای تمرکز بر روی نقصها و اشتباهات، بر روی نقاط قوت و دستاوردها تمرکز کنید.در ضمن، یاد بگیرید که با خود مهربان باشید و خودتان را به خاطر اشتباهاتتان ببخشید.به جای اینکه خودتان را سرزنش کنید، سعی کنید از اشتباهاتتان درس بگیرید و برای بهبود تلاش کنید.ابراز احساسات به این معنی نیست که شما ضعیف هستید، بلکه نشاندهنده قدرت و شجاعت شماست.با ابراز احساسات خود میتوانید با دیگران ارتباط صمیمانهتری برقرار کنید و روابط سالمتری را تجربه کنید.
مهم این است که خودتان را همانطور که هستید بپذیرید و به خودتان اجازه دهید که انسان باشید.
11. عدم اعتماد به شریک زندگی:
اگر فرد به شریک زندگیاش اعتماد نداشته باشد، به احتمال زیاد از ابراز احساسات خود خودداری میکند.اعتماد یکی از ارکان اصلی یک رابطه سالم است و بدون آن، برقراری ارتباط صمیمانه و با صداقت دشوار است.عدم اعتماد میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، مانند خیانت، دروغگویی، پنهان کاری یا سوء استفاده عاطفی.در چنین شرایطی، فرد ممکن است احساس کند که نمیتواند به شریک زندگیاش اعتماد کند و به همین دلیل از ابراز احساسات خود خودداری میکند.بازسازی اعتماد یک فرآیند زمانبر و دشوار است که نیازمند تلاش هر دو طرف است.
فردی که اعتماد را از بین برده است، باید مسئولیت اعمال خود را بپذیرد و به طور فعال برای بازسازی اعتماد تلاش کند.فردی که آسیب دیده است، باید به خود زمان کافی بدهد تا احساسات خود را پردازش کند و تصمیم بگیرد که آیا میخواهد به رابطه فرصت دوبارهای بدهد یا نه.درمان و مشاوره میتواند در این فرآیند بسیار مفید باشد، زیرا به زوجین کمک میکند تا مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشند و راهکارهای موثری برای بازسازی اعتماد بیابند.اگر اعتماد در رابطه از بین رفته است، باید به طور با صداقت و باز در مورد آن صحبت کنید و تصمیم بگیرید که آیا میتوانید با هم برای بازسازی آن تلاش کنید یا نه.
12. وجود اختلالات روانی:
برخی از اختلالات روانی، مانند افسردگی، اضطراب و اختلال شخصیت مرزی، میتوانند باعث شوند که فرد در ابراز احساسات خود دچار مشکل شود.این اختلالات میتوانند بر نحوه تفکر، احساس و رفتار فرد تأثیر بگذارند و منجر به بروز مشکلاتی در روابط بین فردی شوند.افراد مبتلا به افسردگی ممکن است احساس بیحسی عاطفی کنند و نتوانند احساسات خود را به طور کامل تجربه کنند.افراد مبتلا به اضطراب ممکن است از ابراز احساسات خود خودداری کنند، زیرا میترسند که واکنش منفی دریافت کنند یا کنترل اوضاع را از دست بدهند.افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ممکن است تغییرات خلقی شدیدی را تجربه کنند و در ابراز احساسات خود به طور نامناسب یا اغراقآمیز عمل کنند.
درمان دارویی، روان درمانی و تغییر سبک زندگی میتوانند در درمان اختلالات روانی موثر باشند.
مهم این است که به دنبال کمک باشید و به خودتان اجازه دهید که بهبود یابید.
13. کمبود زمان و انرژی:
در دنیای پرمشغله امروز، بسیاری از افراد با کمبود زمان و انرژی مواجه هستند و این میتواند بر نحوه ابراز احساسات در روابط تاثیر بگذارد.وقتی فرد خسته و تحت فشار است، ممکن است حوصله و انرژی لازم برای برقراری ارتباط صمیمانه با شریک زندگیاش را نداشته باشد.در چنین شرایطی، ممکن است فرد ترجیح دهد از ابراز احساسات خود خودداری کند یا به طور سطحی با شریک زندگیاش ارتباط برقرار کند.این میتواند منجر به بروز نارضایتی و احساس تنهایی در رابطه شود.برای حل این مشکل، باید هر دو طرف تلاش کنند تا زمان و انرژی بیشتری را برای رابطه خود اختصاص دهند.
این میتواند شامل برنامه ریزی قرارهای عاشقانه، صحبت کردن در مورد احساسات خود به طور منظم و انجام فعالیتهایی باشد که هر دو از آن لذت میبرید.در ضمن، مدیریت استرس و یافتن راههایی برای کاهش فشار زندگی میتواند به بهبود ارتباط و ابراز احساسات کمک کند.مدیتیشن، ورزش و گذراندن وقت با دوستان و خانواده میتواند در این زمینه مفید باشد.مهم این است که رابطه خود را در اولویت قرار دهید و برای آن وقت بگذارید.حتی صرف چند دقیقه در روز برای برقراری ارتباط صمیمانه با شریک زندگیتان میتواند تاثیر مثبتی بر رابطه شما داشته باشد.
14. شریک زندگی غیرقابل دسترس عاطفی:
اگر شریک زندگی شما از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد، ابراز احساسات برای شما دشوارتر خواهد بود.افراد غیرقابل دسترس عاطفی معمولا در ابراز احساسات خود مشکل دارند و ممکن است از صمیمیت و نزدیکی دوری کنند.آنها ممکن است به نظر سرد و بیتفاوت بیایند و به سختی احساسات دیگران را درک کنند.این میتواند باعث شود که شما احساس تنهایی و ناامیدی کنید و از ابراز احساسات خود خودداری کنید، زیرا میترسید که واکنش منفی دریافت کنید یا نادیده گرفته شوید.در چنین شرایطی، باید به طور با صداقت و باز با شریک زندگیتان در مورد احساسات خود صحبت کنید و به او بگویید که نیاز دارید او بیشتر در دسترس عاطفی باشد.
اگر شریک زندگی شما تمایلی به تغییر ندارد و همچنان غیرقابل دسترس عاطفی باقی میماند، ممکن است لازم باشد در مورد آینده رابطه خود تجدید نظر کنید.
مهم این است که نیازهای خود را در اولویت قرار دهید و به دنبال رابطهای باشید که شما را خوشحال و راضی کند.
15. سوء استفاده عاطفی یا جسمی:
در یک رابطه سوء استفاده آمیز، ابراز احساسات میتواند بسیار خطرناک باشد.فردی که مورد سوء استفاده عاطفی یا جسمی قرار میگیرد، ممکن است از ابراز احساسات خود خودداری کند، زیرا میترسد که با این کار خشم و خشونت سوء استفاده گر را برانگیزد.سوء استفاده گر معمولا سعی میکند کنترل تمام جنبههای زندگی قربانی را در دست بگیرد و او را از حمایت خانواده و دوستان محروم کند.این میتواند باعث شود که قربانی احساس تنهایی، انزوا و بیارزشی کند.اگر در یک رابطه سوء استفاده آمیز هستید، باید فورا به دنبال کمک باشید.
با یک دوست، عضو خانواده، درمانگر یا مشاور تماس بگیرید و از آنها کمک بخواهید.
توجه داشته باشید شما میتوانید با خطوط تلفن اضطراری ویژه قربانیان خشونت خانگی تماس بگیرید و از آنها راهنمایی و حمایت بخواهید.مهم این است که از خودتان محافظت کنید و به دنبال کمک باشید.رها کردن یک رابطه سوء استفاده آمیز میتواند دشوار باشد، اما ضروری است.به دنبال کمک باشید و از خودتان مراقبت کنید.
16. ترس از برهم زدن آرامش رابطه:
گاهی اوقات یکی از طرفین از ترس اینکه مبادا آرامش رابطه را برهم بزند، از ابراز احساسات خود خودداری می کند. این موضوع مخصوصا در روابطی که ظاهراً “بی مشکل” به نظر می رسند، بیشتر دیده می شود. فرد ممکن است فکر کند که بیان ناراحتی ها یا نیازها، باعث ایجاد تنش و درگیری می شود و ترجیح می دهد سکوت کند و احساسات خود را سرکوب کند. این رفتار، در بلند مدت، نه تنها مشکل اصلی را حل نمی کند، بلکه باعث افزایش نارضایتی و فاصله عاطفی بین طرفین می شود. سرکوب احساسات، مانند یک دیگ زودپز، بالاخره روزی منفجر خواهد شد. ایجاد یک رابطه سالم و پایدار، نیازمند تلاش و تعهد هر دو طرف است. ترس از برهم زدن آرامش رابطه، نباید مانع از بیان احساسات و نیازهای شما شود. ارتباط با صداقت و باز، کلید حل بسیاری از مشکلات در روابط است.
17. مسائل مربوط به عزت نفس:
عزت نفس پایین میتواند تاثیر عمیقی بر توانایی فرد در ابراز احساسات داشته باشد.فردی که عزت نفس پایینی دارد، ممکن است احساس کند که لایق عشق و محبت نیست و به همین دلیل از نشان دادن احساسات خود خودداری کند.آنها ممکن است نگران باشند که اگر احساسات واقعی خود را نشان دهند، شریک زندگیشان آنها را رد میکند یا از آنها سوء استفاده میکند.این افراد اغلب خود را دست کم می گیرند و به توانایی های خود شک دارند.برای افزایش عزت نفس، فرد باید بر روی پذیرش خود، قدردانی از نقاط قوت و مهربانی با خود کار کند.
تمرین خودآگاهی و شناخت ارزش های فردی میتواند کمک کننده باشد.در ضمن، دریافت حمایت از دوستان، خانواده و یا یک درمانگر میتواند در این مسیر بسیار مفید باشد.درمانگر میتواند به فرد کمک کند تا باورهای منفی خود را به چالش بکشد و الگوهای فکری سالم تری را ایجاد کند.یادگیری مهارت های مقابله با انتقاد و نقد دیگران نیز ضروری است.به جای اینکه به طور تدافعی واکنش نشان دهید، سعی کنید انتقاد را به عنوان یک فرصت برای یادگیری و رشد در نظر بگیرید.با افزایش عزت نفس، فرد احساس امنیت بیشتری در روابط خود می کند و راحت تر میتواند احساسات خود را ابراز کند.
18. عدم درک احساسات شریک زندگی:
گاهی اوقات فرد نمی تواند احساسات خود را به شریک زندگی اش نشان دهد، زیرا احساس می کند که شریک زندگی اش قادر به درک و همدلی با او نیست.این موضوع مخصوصا زمانی رخ می دهد که طرف مقابل، فاقد هوش هیجانی کافی باشد و نتواند احساسات دیگران را تشخیص دهد و به درستی به آنها پاسخ دهد.در چنین شرایطی، فرد ممکن است احساس کند که بیان احساساتش بی فایده است و یا حتی باعث سوء تفاهم و درگیری می شود.او ممکن است ترجیح دهد سکوت کند و احساسات خود را سرکوب کند، تا اینکه با واکنش نامناسبی از طرف شریک زندگی اش روبرو شود.
برای بهبود این وضعیت، باید هر دو طرف تلاش کنند تا هوش هیجانی خود را افزایش دهند.این کار میتواند شامل مطالعه کتاب های مرتبط، شرکت در کارگاه های آموزشی و یا دریافت مشاوره تخصصی باشد.در ضمن، سعی کنید به طور فعال به صحبت های شریک زندگی تان گوش دهید و به نشانه های غیرکلامی او توجه کنید.سوال بپرسید و سعی کنید احساسات او را درک کنید.به او نشان دهید که برای احساساتش ارزش قائل هستید و به او اهمیت می دهید.ایجاد یک رابطه همدلانه، نیازمند تلاش و صبر هر دو طرف است.اگر شریک زندگی تان به تلاش شما پاسخ نمی دهد، ممکن است لازم باشد در مورد آینده رابطه خود تجدید نظر کنید.
مهم این است که نیازهای خود را در اولویت قرار دهید و به دنبال رابطهای باشید که شما را خوشحال و راضی کند.
19. الگوهای ارتباطی ناسالم در خانواده:
الگوهای ارتباطی که در دوران کودکی در خانواده تجربه می کنیم، تاثیر عمیقی بر نحوه برقراری ارتباط در روابط بزرگسالی ما دارند.اگر در خانواده ای بزرگ شده باشید که ابراز احساسات سرکوب می شده و یا با واکنش منفی روبرو می شده، ممکن است در ابراز احساسات خود در روابط عاشقانه نیز دچار مشکل شوید.مثلا اگر در خانواده شما بوده که “مردها نباید گریه کنند” و یا “بزرگترها همیشه درست می گویند”، ممکن است احساس کنید که ابراز احساسات آسیب پذیری یا ابراز مخالفت با بزرگترها، نشانه ضعف و بی احترامی است.برای تغییر این الگوهای ناسالم، ابتدا باید آنها را شناسایی کنید.
به این فکر کنید که در دوران کودکی، چگونه احساسات در خانواده شما ابراز می شدند؟چه قوانینی در مورد ابراز احساسات وجود داشت؟سپس، سعی کنید این قوانین را به چالش بکشید.به خودتان یادآوری کنید که شما دیگر کودک نیستید و میتوانید الگوهای رفتاری جدیدی را ایجاد کنید.با تمرین و تکرار، میتوانید یاد بگیرید که احساسات خود را به طور سالم و سازنده ابراز کنید.مهم این است که بدانید گذشته شما، سرنوشت شما را تعیین نمی کند.شما میتوانید با آگاهی و تلاش، روابط سالم و رضایت بخشی را تجربه کنید.






